معما
جواب معمای قبلی(لاکپشت)
ان چیست که سه پا دارد اما با یک پا راه میرود؟
جواب معما فردا
جواب معمای قبلی(لاکپشت)
ان چیست که سه پا دارد اما با یک پا راه میرود؟
جواب معما فردا
آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذارد و مرغ نیست چهار پا دارد و سگ نیست؟
.
جواب معما فردا
قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً با مردم با زبان خوش حرف بزنید/ بقره ۸۳
ثابت شده زبون خوش خیلی کارایی داره. خوب حرف زدن با بقیه یعنی احترام گذاشتن بهشون. مردم از احترام خوششون می یاد و واکنش مثبت نشون میدن. زبون خوش باعث می شه مردم با هم دوست بشن و با آرامش مشکلاتو حل کنن.
اما اگه کسی بد دهن باشه و تند حرف بزنه حتی اگه حق هم باهاش باشه بقیه جلوش مقاومت می کنن و تو کارش سنگ می اندازند
:small_blue_diamond:حدیث:
امام علی علیه السلام :
"کسی که زبانش شیرین باشد برادرانش زیاد شود"
امام باقر علیه اسلام :
"خدا آدم باحیا وبردبار را دوست دارد وبهترین سخنی که دوست دارید مردم به شما بگویند به آنها بگوئید"
نکته:
برخورد خوب و گفتار نیکو، نه تنها با مسلمانان، بلکه با همهى مردم لازم است. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»
لطیفه
آقای فراموشکار میره دکتر میگه آقای دکترمن فراموشی گرفته ام.
دکتر میگه:چندوقته این بیماری رو دارین؟
آقای فراموشکار میگه:کدوم بیماری؟
زال
سام از ھمسرش صاحب کودکی بسیار زیبا میشود. تمام موی
سر و مژگان و بدن او چون برف سفید بود. سام از ترس سرزنش
مردم کودک خود را به کوه البرز برد. جائی که سیمرغ لانه داشت
گذاشت، شاید سیمرغ کودک را بخورد. ولی به فرمان خدا، سیمرغ
آن طفل را حفاظت و بزرگ کرد. سالھا گذشت، کودک بزرگ شد
با نشانی فراوان از پدر.
سام در خواب دید مردی بر اسبی تازی(عرب) نشسته و از سوی
سرزمین ھندوستان بسوی او میآید و مژده داد که فرزند تو زنده
است.
سام پس از نیایش با گروھی به سوی کوه البرز رفت. سیمرغ از
فراز کوه، سام و گروه او را دید و دانست که در پی کودک آمدهاند.
سیمرغ نزد جوان بازگشت و داستان کودکی او را برایش تعریف
کرد و گفت اکنون سام پھلوان، سرافرازترین مرد جھان به جستجوی
تو آمده.
جوان چون سخنان سیمرغ را شنید، غمگین شد. اشک
از دیدگان فرو ریخت و به زبان سیمرغ پاسخ داد، زیرا
با انسانی ھمکلام نشده بود. سیمرغ گفت: امروز
نام تو را دستان نھادم. این را بدان که ھرگز تو را تنھا نخواھم گذارد
و تو را به پادشاھی میرسانم. من دل به تو بستهام برای آنکه ھمیشه
با تو باشم تعدادی از پر خود را به تو میدھم تا اگر زمانی
سختی پیش آمد از پرھای من یکی را به آتش افکنی، در ھمان
زمان نزد تو خواھم آمد.
سیمرغ، دل دستان را رام کرد و او را بر پشت گرفت و نزدیک سام
بر زمین نشست. قبای پھلوانی آوردند و جوان پوشید و از کوه به زیر
آمدند و ھمه با ھم راھی ایرانشھر شده و به دیدن منوچھر رفتند.
منوچھر فرمانی نوشت که تمامی کابل و سرزمین ھند تا دریای سند
از زابلستان تا کنار رود ھمه از آن جھان پھلوان سام باشد.سام ھمراه
فرزندش دستان (زال) بعد از نیایش روانه سرزمین خود شدند.
به نام خدا
اغلب معتادان از اینجا شروع کردند: « یک بار که اشکالی نداره»
« ما تفریحی مصرف می کنیم. » « با یک بار کسی معتاد نمیشه»
« دور هم هستیم ، برای سرگرمی ، مصرف می کنیم. » و بعد این
داستان ، همینجور ادامه پیدا می کند. یک بار می شود ، دوبار ، دوبار
می شود ، سه بار و وقتی چشم باز می کنند ، می بیینند که بله ،
به مواد وابسته شدند و به عبارتی ، معتاد شدند.
این فقط ، شامل اعتیاد نیست. هر رفتار پرخطر دیگری هم ، حتی برای
یک بار نباید اتفاق بیفتد. کسانی که با تصور سرگرمی و تفریح قلیان مصرف
می کنند ، در واقع خودشان را برای خطرهای بزرگتر آماده می کنند.
قلیان به سیگار ، سیگار به مواد تبدیل می شود و همینطور اعتیاد به
بزهکاری منجر می شود.
به نظر شما ، اگر کسانی که با تصویر تفریح و سرگرمی و با این ب
رداشت غلط که یک بار ضرری ندارد ، به دخانیات و مواد روی آوردند
، اگر پایان تلخ و شوم کارشان را می دانستند ، هرگز به سمت آن می رفتند؟
پس یادمان باشد که « حتی یک بار هم نه ! »
عنوان اثر : حتی یک بار هم نه
هدف : ارتقاء مهارت های خودمراقبتی برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر
گروه مخاطب : دانش آموزان
#خودمراقبتی
#پیشگیری از رفتارهای پرخطر
برای خود و دیگران سیگار نکشیم